شعری تقدیم به پسران ترشیده شعر طنز - پسران ترشیده

مطالب طنز جدید شعر جدید عاشقانه مطالب جدید و جالب پسرهای ترشیده (طنز) مطالب طنز فیسبوکی مطالب خنده دار شعر طنز خنده دار مطالب جدید فیسبوکی 93 نوشته های خنده دار با عکس مطالب جدید طنز مطالب جدید خنده دار شعر جدید تتلو مطالب طنز و خنده دار کوتاه نوشته های طنز دانشجویی شعری برای تو شعری زیبا مطالب جدید و جالب نوشته های طنز کوتاه مطالب طنز و خنده دار روز مطالب طنز باحال

شعری تقدیم به پسران ترشیده

  پسری با پدرش در رختخواب
درد ودل می کرد با چشمی پر آب

    گفت :بابا حالم اصلا ً خوب نیست
زندگی از بهر من مطلوب نیست

     گو چه خاکی را بریزم توی سر
روی دستت باد کردم ای پدر

     سن من از 26 افزون شده
دل میان سینه غرق خون شده

    هیچکس لیلای این مجنون نشد
همسری از بهر من مفتون نشد

    غم میان سینه شد انباشته
بوی ترشی خانه را برداشته

    پدرش چون حرف هایش را شنفت
خنده بر لب آمدش آهسته گفت

    پسرم بخت تو هم وا می شود
غنچه ی عشقت شکوفا می شود

    غصه ها را از وجودت دور کن
این همه دختر یکی را تور کن

    گفت آن دم :پدر محبوب من
ای رفیق مهربان و خوب من

    گفته ام با دوستانم بارها
من بدم می آید از این کارها

    در خیابان یا میان کوچه ها
سر به زیر و چشم پاکم هر کجا

    کی نگاهی می کنم بر دختران
مغز خر خوردم مگر چون دیگران؟

    غیر از آن روزی که گشتم همسفر
با شهین و مهرخ و ایضاً سحر

    با سه تا شان رفته بودیم سینما
بگذریم از ما بقیه ماجرا

    یک سری ، بر گل پری عاشق شدم
او خرم کرد، وانگهی فارغ شدم

    یک دو ماهی یار من بود و پرید
قلب من از عشق او خیری ندید

    آزیتای حاج قلی اصغر شله
یک زمانی عاشقش گشتم بله

    بعد اوهم یار من آن یاس بود
دختری زیبا و پر احساس بود

    بعد از این احساسی پر ادعا
شد رفیق من کمی هم المیرا

    بعد او هم عاشق مینا شدم
بعد مینا عاشق تینا شدم

    بعد تینا عاشق سارا شدم
بعد سارا عاشق لعیا شدم

    پدرش آمد میان حرف او
گفت ساکت شو دیگر فتنه جو

    گرچه من هم در زمان بی زنی
روز و شب بودم به فکر یک زنی

    لیک جز آنکه بداری مادری
دل نمی دادم به هر جور دختری

شعری تقدیم به پسران ترشیده

پسران ترشیده شعر,شعری,شعر طنز - پسران ترشیده,پسرهای ترشیده (طنز),شعری از حافظ,شعری زیبا,شعری از فروغ,شعری برای تو,شعری از شاملو